سهیلا
سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, :: 1:41 بعد از ظهر :: نويسنده : سهیلا
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک بوظیفه باز کردن به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن ز مکاره و مناهی همه احتراز کردن شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن بخدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد
ای دوست، دزد حاجب و دربان نمیشود یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 11:43 قبل از ظهر :: نويسنده : سهیلا كسى نزد اميرمؤ منان على (عليه السلام) از عدم استجابت دعايش شكايت كرد و گفت با اينكه خداوند فرموده دعا كنيد من اجابت مى كنم ، چرا ما دعا مى كنيم و به اجابت نمى رسد ؟! اما در پاسخ فرمود: قلب و فكر شما در هشت چيز خيانت كرده لذا دعايتان مستجاب نمى شود: روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از راهى عبور مى كرد. در راه شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده است. از او پرسيد: چرا به اين روز افتاده اى؟ گفت: يا رسول الله از دست امت تو رنج مى برم و در زحمت بسيار هستم . پيامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه كرده اند ؟ گفت: يا رسول الله، امت شما شش خصلت دارند كه من طاقت ديدن و تحمل اين خصايص را ندارم .اول اين كه هر وقت به هم مى رسند سلام مى كنند. دوم اين كه با هم مصافحه - دست دادن- مى كنند. سوم آن كه ، هر كارى را كه مى خواهند انجام دهند «ان شاء الله» مى گويند ، چهارم از اين خصلت ها آن است كه استغفار از گناهان مى كنند ، پنجم اين كه تا نام شما را مى شنوند صلوات مى فرستند و ششم آن كه ابتداى هر كارى « بسم الله الرحمن الرحيم» مى گويند.
گفته شد ماه مبارک رمضان، از طرفي ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام رب است و از سوي ديگر ماه دعا و سخن گفتن عبد با رب و مطرح کردن تقاضاهايش است. در اينجا هم دعاهاي مأثور و هم غيرمأثور داريم. گفتيم دعاهاي غيرمأثور داراي شرايط و آدابي است. عرض کردم بهترين دعا براي ديگران همين چيزي است که در روايات ما وارد شده است که آن دعا کردن نسبت به مغفرت است. ما در روايات متعددي اين جملات را داريم: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ هم نسبت به احياء داريم و هم اموات. حتي در متن روايات ما هم که شيوههاي دعا را ميآموزند، اين دعا وارد شده است که در آن روايت از امام صادق بود که: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِيعِ الْأَمْوَات». ثمره «طلب مغفرت» براي اموات جلسه گذشته گفتم ثمره اين دعا براي اَحياء «رفع مانع اجابت دعا» است. اتفاقاً براي اموات هم بهترين دعا همين است. چون آنچه اهم اموري است که اموات به آن احتياج دارند، «رفع موجبات عقاب» است. وقتي براي مغفرت آنها دعا کرديد و اين را از خدا خواستيد، معناي آن اين است که خدايا، آنها را عفو کن و موجبات عقاب را از آنها برطرف فرما! لذا براي اموات هم بهترين دعا همين است. بهترين دعا براي اموات همين است که انسان تقاضا کند که موجبات عقاب از آنها رفع شود. اين نکته براي اين بود که بحث جلسه گذشته را تکميل کنم؛ چون جلسه گذشته راجع به اَحياء گفتم، حالا هم راجع به اموات عرض کردم. لذا بهترين دعا نسبت به برادران و خواهران ايماني اين است که از خدا براي آنها طلب مغفرت کنيم. تأثير حالات ظاهري انسان در اجابت دعا اما بحثي که اين جلسه ميخواهم مطرح کنم، در سنوات گذشته اشارهاي داشتم، ولي حالا ميخواهم توضيح دهم. يکوقت هست که در باب شرايط و آداب دعا، اعمالي را توصيه ميکند که اين اعمال در سه رابطهاي که در گذشته بحث کرديم نسبت به اجابت دعا مدخليت دارد. يعني اگر انسان اين اعمال را انجام دهد، اينها يا در تشديد مقتضي دعا، يا به فعليت رسيدن آن و يا در تسريع اجابت دعا مؤثرند. مثلاً گفته ميشود نماز بخوان، وضو بگير، يا ساير اموري که بيان کرديم و از آن گذشتيم. اما بحث ديگري که در باب دعا مطرح است «تأثير حالت ظاهري انسان در اجابت دعا» است. يک بحث از نظر باطن داريم که آنها را در گذشته عرض کردم؛ اما حالا ميخواهيم از نظر ظاهر بررسي کنيم که انسان در چه حالي از حالات ظاهري دعا کند، اثرش بيشتر است؟ حالا اين را توضيح ميدهم. ما به حسب ظاهر و از نظر فيزيکي حالات مختلفي را براي انسانهايي که سالم هستند تصوير ميکنيم؛ مثلاً «قيام» دارند، «قعود» دارند، «رکوع» دارند، «سجود» و حالات مختلف ديگر دارند. سؤال اين است که آيا اين حالات هم در اجابت دعا دخالتي دارد يا نه؟ سجده ؛ نزديکترين حالات بنده به پروردگار ما در رواياتمان اين مطلب را داريم و جهت آن را هم در روايات ما ذکر کردهاند. من ابتدا اين روايات را به دو دسته تقسيم ميکنم و بعد دو روايت را ميخوانم. يک دسته از روايات، علت را جلو مياندازد و بعد حالت را ميفرمايد؛ دسته ديگر اول حالت را ميفرمايد و بعد علت را بيان ميکند. اما دسته اول؛ روايت از پيغمبر اکرم (ص) است که حضرت فرمود: «أقْرَبُ مَا يَکُونُ الْعَبْدُ مِن رَبِّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ نزديکترين حالتي که بنده به پروردگارش نزديکتر است آن حالي است که عبد معبودش را سجده ميکند. بعد حضرت بلافاصله «فاء تفريع» ميآورند و مي فرمايند: «فَاکْثِرُوا الدُّعَاءَ». پس زياد دعا کنيد، يعني در اين حال سجده زياد دعا کنيد. در اين روايت، حضرت اول علت را ميفرمايد و بعد مسئله دعا در اين حالت را مطرح ميکند. روايت ديگري هست که از عبدالله بن هلال است که خدمت امام صادق (ص) ميرسد و ميگويد: «شَکَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيهِ السَّلامُ تَفَرُّقَ أَمْوَالِنَا وَ مَا دَخَلَ عَلَيْنَا»؛ ميرود خدمت حضرت و از پراکنده شدن اموال و گرفتاريهايي که به او وارد شده بود شِکوِه ميکند؛ گويا بخشي از اموالش را از دست داده بوده يا ورشکسته شده بوده است. آنجا با امام صادق (ع) درد دل ميکند. «فَقَالَ عَلَيْکَ بِالدُّعَاءِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ»؛ ابتدا اينجا حضرت ميآيند سراغ دعا و ميفرمايند بر تو باد که دعا کني در حال سجده؛ بعد علت را ذکر ميکنند که: «فَإِنَّ أَقْرَبَ مَا يَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ». يعني نزديکترين حالت عبد به ربش آن موقعي است که سجده ميکند. پس دو چيز در اين روايات هست؛ يکي اين است که بيان نزديکترين حالت عبد به رب از نظر ظاهر است و ديگري اين است که دعا در اين حالت به اجابت نزديک ميشود. سجده ؛ بالاترين کرنش و عبادت اما مسئله اول؛ چرا «أَقْرَبَ مَا يَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّه» حالت سجده است؟ در باب عبادت که عبارت از کُرنش است، از نظر ظاهر بالاترين کُرنش نسبت به معبود، سجده است. لذا خدا هم وقتي ابليس را خواست امتحان کند با همين عبادت او را امتحان کرد. آزمايش ابليس «سجده» بود. چون بالاترين عبادت از نظر ظاهر، کُرنش به معبود است که آن هم در حال سجده است. لذا روايات تعبير به «أقرب» ميکنند؛ يعني نزديکترين حالت از نظر ظاهر، سجده است. ما در باب سجده روايات زيادي داريم که من فقط به يک روايت اشاره ميکنم که نشان ميدهد حتي نسبت به قُرب انبياء نسبت به خداوند هم سجده مؤثر بوده است. در روايتي از امام صادق (ع) است که شخصي از حضرت سؤال کرد: «لِمَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً»؛ چرا خدا حضرت ابراهيم (ع) را به عنوان خليل و دوست خودش انتخاب کرد و اين لقب را به او داد؟ «قَالَ لِکَثْرَةِ سُجُودِهِ عَلَى الْأَرْضِ». حضرت در جواب فرمود چون ابراهيم خيلي خدا را سجده ميکرد و خودش را براي خدا روي خاک ميانداخت. اين به جهت مطلوبيت اين حالت پيش معبود است که کُرنشي بالاتر از اين از نظر ظاهر نداريم. دعا در سجده مستجاب است لذا اين تعبيرهايي که در اين روايات بود، اين را ميرساند که انسان وقتي ميخواهد از معبودش درخواست کند، در حالي درخواست کند که در نزديک¬ترين حالات به معبودش قرار دارد؛ چون اين حالت، همانطور که اقرب به معبود است، اقرب به اجابت هم هست. يعني دعا در اين حالت به پذيرفته شدن نزديکتر است. لذا در اين روايات فرمودند در اين حال دعا کن و از خدا درخواست کن. چون ديگر حالتي نزديک¬تر از اين از نظر ظاهر نداريم؛ پس اين فرصت را از دست نده! در سجده از خدا چه بخواهم!؟ حالا اينجا يک بحث ديگر مطرح ميشود و آن اينکه در حالت سجده از خدا چه بخواهم؟ آنچه ما در رواياتمان داريم اين است که در اين حال همه چيز بخواه، نظرتنگي نکن، دو جلسه قبل اين را گفتم که اهم خواستههاي انسان امور معنوي است؛ لذا آنها را بخواه. چرا؟ چون نيازهاي معنوي، موقت نيستند. البته اين منافات ندارد با اينکه انسان هم حوائج معنوياش را بخواهد و هم حاجتهاي دنيايياش را بخواهد. هم دنيا بخواه ، هم آخرت حالا براي اينکه اين تتميمي نسبت به بحثمان باشد، يکي دو روايت را ميگويم. عبدالرحمن ابن سَيابه از اصحاب امام صادق (ع) است که ميگويد: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَدْعُو وَ أَنَا سَاجِدٌ»؛ يعني به حضرت عرض کردم من در حال سجده دعا ميکنم و از خدا تقاضا ميکنم؛ «فَقَالَ نَعَمْ»؛ حضرت فرمود بله، «فَادْعُ لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ حالا که در سجده دعا ميکني، هم دنيا بخواه و هم آخرت. چرا؟ «فَإِنَّهُ رَبُّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة». چون تو در اين حالت عبد و بنده هستي و او رب است و تو کُرنش نسبت به رب خود ميکني؛ اما اين را بدان که ربوبيت او منحصر به يک نشئه نيست؛ او هم رب دنياي تو است، هم رب آخرت تو است. اين حالت هم که بهترين حالت است؛ پس هم دنيا بخواه، هم آخرت. هرچه ميخواهي ، بخواه يک روايت ديگر هم از جميل بن دراج است که از اصحاب بزرگ امام صادق (ع) است؛ از امام صادق نقل ميکند که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَکُونُ الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ إِذَا دَعَا رَبَّهُ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ ميگويد خدمت امام صادق بودم که حضرت فرموند نزديکترين حالت بنده به پروردگارش آن موقعي است که دارد دعا ميکند و در حال سجده است. بعد حضرت رو کردند به جميل بن درّاج و فرمودند: «فَأَيَّ شَيْءٍ تَقُولُ إِذَا سَجَدْتَ»؛ بگو ببينم وقتي که به سجده ميروي چه ميگويي؟! جميل بن درّاج هم آدم کوچکي نيست؛ او و کساني مثل زراره و محمد بن مسلم از فقهاي بزرگ ما هستند و آدمهاي کوچکي نيستند. آنوقت حضرت از او سؤال کردند که تو در سجده چه ميگويي؟ جميل بن درّاج بسيار زيبا جواب ميدهد، «قُلْتُ عَلِّمْنِي جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقُولُ»؛ به امام صادق عرض ميکند قربانت بروم، شما به من ياد بده که چه بگويم. حضرت رو ميکند به ايشان و ميفرمايند اين را بگو: «يَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ يَا مَلِکَ الْمُلُوکِ وَ يَا سَيِّدَ السَّادَاتِ وَ يَا جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ وَ يَا إِلَهَ الْآلِهَةِ »؛ يعني بگو اي ربّ ارباب، اي ملک الملوک، اي سلطان سلاطين، اي سيد سادات، اي معبود همه معبودها... بعد دارد حضرت فرمود: «ثُمَّ قُلْ فَإِنِّي عَبْدُکَ نَاصِيَتِي فِي قَبْضَتِکَ»؛ من بنده تو هستم؛ عنان اختيار من که به دست تو است. «ثُمَّ ادْعُ بِمَا شِئْتَ وَ اسْأَلْهُ فَإِنَّهُ جَوَادٌ لَا يَتَعَاظَمُهُ شَيْءٌ». يعني بعد هم به طور کلي هرچه ميخواهي از او بخواه. چون او بخشندهاي است که هيچ درخواست و تقاضايي براي او بزرگ و سنگين نيست. البته در بعضي از روايات ديدهام که حضرات ائمه ميفرمايند ما خودمان دوست نداريم که در تقاضاهايمان از خداوند جنبههاي دنيايي را پيش بکشيم. اين همان مطلبي است که من راجع به مسائل معنوي گفتم که آنها نيازهاي دائمي است و اهم مايحتاج انسان است. حالا به اين مجموعه نگاه کنيد ميخواستم اين را عرض کنم که از اين مجموعه اين به دست ميآيد که يکي از اموري که در باب دعا کردن از نظر حالات ظاهري به آن توصيه شده، در حال سجده بودن است اين در مسئله اجابت مؤثر است. البته اين منافات ندارد که آدم در هر حالي که باشد دعا کند ولي اين حالت خاص از آن حالتهايي است که عِندالله مطلوبيت دارد و از طرفي هم خودش نمايانگر بالاترين کُرنش بنده نسبت به رب و معبودش است و لذا از نظر ظاهر أقرب حالت او به معبودش است. یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 11:21 قبل از ظهر :: نويسنده : سهیلا
نجات از شقاوت تسبيحات حضرت زهرا(عليهاالسلام) از آثار و برکات بسيارى برخوردار است که از جملهى آنها نجات يافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بينش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى ديگر يکى از مهمترين مسائلى که همهى انسانها را آگاه يا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامههايشان را در جهت وصول به آن پىريزى مىکنند، مسئلهى رسيدن به سعادت و گريز از شقاوت است. منتهى از آنجايى که انسان اختيار دارد؛ راه خودش را بايد آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از اين که راه برايش نمايان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مىدهد و راه هدايت مىپيمايد، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پيش مىگيرد. و اين مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئلهاى است که همهى آنان که به خود آمدهاند، از آن مىترسند و آنها که بصيرت ندارند و در خواب غفلت عمر مىگذرانند از آن نيز به غفلت به سر مىبرند. لذا آن دسته که داراى بصيرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت هميشه دست به دعا و ذکر بلند مىکنند و با تضرع و اصرار از خداى خويش طلب دورى از شقاوت و رسيدن به سعادت مىنمايند. مداومت بر تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از اين رو شايسته نيست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماييم. امام صادق(عليهالسلام) در اين رابطه مىفرمايد: «يا ابا هارون، انا نامر صبياننا بتسبيح فاطمه عليهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم يلزمه عبد فشقى»(1)؛ اى ابا هارون! ما بچههاى خود را همانطور که به نماز امر مىکنيم به تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام) نيز امر مىکنيم. تو نيز بر آن مداومت کن، زيرا هرگز به شقاوت نيفتاده است بندهاي که بر آن مداومت نموده است. و نيز از اين حديث شريف استفاده مىشود که شايسته است والدين محترم، تسبيحات حضرت زهرا (عليهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعليم کنند، باشد که مشمول اين حديث گردند. شيطان همواره دشمن ديرينهى انسان بوده و هست و هيچگاه انسان از حيلهها و خواطر شيطانى او در امان نيست. شيطان بنا بر آيات الهى، دشمن قسم خوردهى انسان است تا او را به هر طريق ممکن به گمراهى بکشاند. از اين رو آدمى هميشه در معرض تهاجم شيطان و وساوس شيطانى است. بعضى انسانها در مقابل اين تهاجم شيطانى و خواطر نفسانى هميشه در حال فرارند که در اين صورت همواره مورد تعقيب شيطان و خواطرند، و هيچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفسزنان تسليم شوند، و عدهاى اندک در تلاشاند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شيطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شيطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به اين مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که ديگر دگرگونى در آن راه ندارد. وقتى انسان توانست شيطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نمايد و در کارها و اذکار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضايت خدا نيز حاصل گردد، چون شيطان و وساوس او يکى از بزرگترين موانع کسب رضايت و خشنودى حقتعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است. يکى از راههايى که مىتواند شيطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام) است. امام باقر(عليهالسلام) مىفرمايد: «من سبح تسبيح فاطمه عليهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائه باللسان، و الف فى الميزان، و يطرد الشيطان، و يرضى الرحمان»(2)؛ هر کس تسبيحات حضرت فاطمه(عليهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مىگيرد، و آن تسبيح به زبان صد تا است، و در ميزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شيطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مىنمايد. از امام صادق(عليهالسلام) روايت است که وقتي انسان در جاى خواب خود مىخوابد، فرشتهي بزرگوارى و شيطان سرکشي به سوى او مىآيند، پس فرشته به او مىگويد: روز خود را به خير ختم کن و شب را با خير افتتاح کن، و شيطان مىگويد: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبيحات حضرت زهرا(عليهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شيطان را مىراند و از او دور مىکند، و او را تا هنگام بيدارى محافظت مىکند، پس باز شيطان مىآيد و او را امر به گناه مىکند و ملک او را به خير امر مىکند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبيح آن حضرت را گفت آن فرشته، شيطان را از او دور مىکند و حقتعالى عبادت تمام آن شب را در نامهى عملش مىنويسد.(3) بنا بر روايت امام صادق(عليهالسلام)، تسبيحات حضرت زهرا(عليهاالسلام) از جملهى ذکر کثيرى است که خداوند در قرآن کريم ياد فرموده است: «تسبيح فاطمة الزهراء عليهاالسلام من الذکر الکثير الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثيرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثيرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(4)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسيار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسيار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: يکى برائت از آتش جهنم، و ديگرى برائت از نفاق و دورويى. لذا تسبيحات صديقهى طاهره اگر با شرائطش انجام پذيرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مىگردد. 1ـ فروع کافى، کتاب الصلاه، ص 343، ح 13. 2ـ وسائل الشيعه، ج 4، ص 1023، ح 3. 3ـ شيطان دشمن ديرينهى انسان، محمد نصيرى، ص 136. 4ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3. یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 10:47 قبل از ظهر :: نويسنده : سهیلا
اگر میخواهید ازدواج خود را بهبود بخشید، باید برای بهبود واحد بنیادی رابطهی عاطفی تلاش کنید. زوجهای خوشبخت، خواستههای خود را گسترش میدهند و برای تداوم رابطهشان، به انتظارات همدیگر، بهدرستی پاسخ میدهند. آنان عادتمیکنند پیوسته به تلاشهایشان برای برآوردن خواستهها و انتظارات یکدیگر، پاسخ مثبت بدهند و از بیاعتنایی یا درگیر شدن با خواستههای هم، پرهیز میکنند. این عادت، ثمرهی برجستهای دارد؛ به زن و شوهر اجازه میدهد نسبت به هم مهربان باشند و علاقه و حس شوخطبعی خود را حتی وقتی در اختلاف بهسر میبرند، حفظ کنند. زوجهایی که اندیشمندانه با هم زندگی میکنند، راههای بیشماری برای برآوردن خواستههای یکدیگر و حفظ رابطهی عاطفی پیدا میکنند. در زیر به مهمترین راهکارهایی که به شما کمک میکند تا زندگی زناشویی موفقتری داشته باشید، اشاره شده است: - برای نوع برخورد همسرتان، معیارهای بالایی تعیین نکنید. هر تلاشی که از او میبینید را بپذیرید. به این قانون طبیعت اعتماد کنید: پاسخ موفق به خواستهها، به برآوردهکردن بیشتر میانجامد. - درخواست همسرتان را در تحققبخشیدن به خواستههایش، به عنوان اتهامی که شما در گذشته خطاییکردهاید، تعبیرنکنید، بلکه بدانید شریک زندگیتان خواهان لطف بیشتر شماست. - برآورده کردن خواستهها را به رقابت، تبدیلنسازید. رقابت، ضدتولید است. بهجای آن، به راهی بیندیشید که عمل مهربانانه، به عمل مهربانانهی دیگری بینجامد. اگر در روابط خود بهبود سریع ندیدید، سعیکنید در یافتن راههایی برای بهبود روابط عاطفی، کوشا باقیبمانید. اگر هر دو تعهد کردهاید که بهبود پیداکنید، یقینبدارید که تلاشهایتان ثمر خواهد داد. کارهایی که میتوان برای همسر انجام داد: وقتی بیمار است، او را تیمار کنید. از دستاوردها، تلاشها و نقطهنظرهایش تعریف نمایید. تلاشهای او را در خانه تحسین کنید و با بیان جملهی «متشکرم»، از او قدردانی کنید. گوش دهید، گوش دهید و باز هم گوش دهید. روی میز یا کیفش، یادداشت عاشقانه بگذارید. در طول روز، سر کار به او تلفن بزنید یا ایمیلی بفرستید. به خانواده و دوستان او، لطفی بکنید. هدیه یا کارتپستال خندهداری برایش بخرید. برای شریک زندگی خود شعر یا ترانهای بسرایید، نقاشی بکشید و یا کاردستی بسازید. نامهی عاشقانهای برایش بنویسید. هر تلاشی که از او میبینید را بپذیرید. به این قانون طبیعت اعتماد کنید: پاسخ موفق به خواستهها، به برآوردهکردن بیشتر میانجامد. از خاطرات مهم دوران کودکیاش سؤالکنید و خوب گوش دهید. از ترسهای او سؤالکنید و به جوابش گوش فرادهید. از خواستهها، اهداف و پندارههای او پرسشکنید و خوب گوش دهید. در پایان روز، به هم بپیوندید و از اینکه روزتان چگونه گذشته، حرف بزنید. با هم، زبانی جدید یاد بگیرید. - در کارهای تعمیراتی خانه شرکت کنید. عکسهای خانوادگی بگیرید و آن را نگهدارید. برای آینده و خواستههای خود برنامهریزی کنید. علاوه بر اقداماتی که به آن اشاره نمودیم لازم است تا موانع سست کننده عواطف محبت را در میان روابط زناشویی بشناسید. 9 دشمن زندگی زناشویی برای آنكه زندگی زناشوییتان به خوبی پیش رود، بیخود بهدنبال شگردهای معجزهآسا نباشید. در عوض، میتوانید از برخی از تلههایی كه احتمال دارد در درازمدت رشتههای پیونددهنده بین شما را سست و ضعیف كند، دوری كنید. در اینجا راهنمایی كوچكی در مورد عادات بدی كه كاملا باید كنار بگذارید ارائه میدهیم! 1- تلویزیون تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شكی نداشته باشید! شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن كنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمیگذارد حواستان به یكدیگر باشد، از آن گذشته آنقدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بودهاید كه وقتی به رختخواب میروید، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یكدیگر باخبر شوید. تنها چاره كار این است كه این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنكه در این كار زیاد سختگیری نكرده باشید، میتوانید موافقت كنید كه در هفته، 4 شب تلویزیون خاموش باشد. 2- خانهنشین نشوید دیگر بیرون نمیروید! دیگر از گردشهای دونفره و شبنشینیهای رمانتیك خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را بهدستآورید و به اتفاق یكدیگر از خانه بیرون بزنید! 3-استفاده ساعات اضافی دیگر دیر از سر كار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلكه علاوه بر آن خستگی و عصبانیتتان را با خود به خانه میآورید كه حقیقتا موضوع خوشایندی برای همسرتان نیست! تنها كافیاست كه كار، تمام زندگیتان را بهخود مشغول كند، به سرعت تنها موضوعی میشود كه از آن در خانه حرف میزنید. سعی کنید تا قبل از شام كمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنكه توجه بیشتری به یكدیگر داشته باشید، هر ازگاهی كار را از یاد ببرید. 4-عدم رسیدگی به وضع ظاهر فكر نكنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشتركتان میگذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بیخیال شوید!بهخودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه كه هستید دوست دارد، با اینحال چرا سعی نمیكنید خود را به بهترین شكل نشان دهید؟ تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب میتواند گرم و صمیمانه باشد. اما نكته مهم آن است كه بدانید زمانیكه این تفاهم به حد كافی وجود دارد، چیزی را به همسرتان تحمیل نكنید. 5- بیتوجهی به تغییرات همسر یكی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها، بیتوجهی است. در اینجا منظور از توجه كردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلكه تنها نگاه كردن به همسرتان است. زمانیكه همسرتان تغییری کرده و یا لباس جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ بهخصوص زمانیكه او را شیك و زیبا میبینید . 6- نوع ارتباط با خانواده همسر تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب میتواند گرم و صمیمانه باشد. اما نكته مهم آن است كه بدانید زمانیكه این تفاهم به حد كافی وجود دارد، چیزی را به همسرتان تحمیل نكنید. چنانچه احساس میكنید كه همسرتان از رفتوآمدهای آخر هفته كمكم خسته میشود به او اصرار نكنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد . 7- نبود برنامه تشكیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظرگرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آیندهتان را بسازید. بیدرنگ در مورد آیندهتان و اینكه چگونه با آن روبهرو میشوید فكر كنید. 8- سكوت های بیجا مطمئنا عدمگفتوگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از كمبود وقت و یا بیتوجهی زن و مرد نسبت به یكدیگر است كه در بالا از آنها نام بردهایم. در این حالت، موضوعی را با هم مطرح كنید و سعی كنید حقیقتا حرف طرف مقابلتان را بفهمید. شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 2:28 بعد از ظهر :: نويسنده : سهیلا ![]() کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید.....اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم....خداوند پاسخ داد: از میان تعداد بسیاری از فرشتگان , من یکی را برای تو در نظر گرفته ام ....او در انتظار توست و از تو مراقبت خواهد کرد. کودک دوباره پرسید: اما اینجا در بهشت , من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند. خداوند گفت : فرشته تو به تو لبخند خواهد زد و هر روز برایت آواز خواهد خواند و تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود....کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی فهمم؟ خداوند او را نوازش کرد و گفت :فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هائی را که ممکن است بشنوی، در گوشت زمزمه خواهد کرد... و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی. کودک سرش را برگرداند و پرسید : شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می کنند چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ خداوند جواب داد : فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد,.... حتی اگر به قیمت جانش تمام شود....کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.... خداوند گفت : فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد ...و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت.....
اگر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود. در آن هنگام بهشت آرام بود ....اما صدائی از زمین شنیده میشد....کودک میدانست که باید بزودی سفرش را آغاز کند...او به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: لطفا نام فرشته ام را به من بگوئید.... خداوند بار دیگر او را نوازش کرد .... و پاسخ داد: به راحتی می ًتوانی او را مادر صدا کنی! پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, :: 10:46 قبل از ظهر :: نويسنده : سهیلا گوشهایی که خاصیت خودپاک کنندگی خود را از دست دادهاند، دچار جرم گرفتگی میشوند این در حالیست که در گوش افراد به طور طبیعی، جرم انباشته نمیشود اما گوش برخی از بیماران به طور مرتب جرم میگیرد اما آنان به اشتباه فکر میکنند که گوششان به شست و شو عادت کرده است. یک متخصص گوش و حلق و بینی گفت: جرم گرفتگی گوش در افراد دارای پوست چرب شایعتر و غدد چربی بدن آنان فعالتر است.احساس کیپ شدن گوش و کم شنوایی انتقالی (کم شنوایی در گوش خارجی و میانی) از جمله علایم جرم گرفتگی گوش است و اگر جرم بیش از حد سفت شود بر قدرت شنوایی بیمار تاثیر منفی میگذارد. چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:, :: 2:1 بعد از ظهر :: نويسنده : سهیلا اثر فوری دعایی عجیب یونس پیغمبر (علیه السلام ) پس از آنكه سى سال قوم خود را به ایمان دعوت نمود هیچكدام ایمان نیاوردند مگر دو نفر یكى عابدى بود بنام ملیخا (یا تنوخا) دیگرى عالمى روبیل نام حضرت صادق (علیه السلام ) فرمود خداوند عذاب وعده داده شده را از هیچ امتى برطرف نكرده مگر قوم یونس ، هر چه آنها را به ایمان خواند نپذیرفتند، با خود اندیشید كه نفرین شان كند. عابد نیز او را بر اینكار ترغیب مى نمود ولى روبیل مى گفت نفرین مكن زیرا خداوند دعاى تو را مستجاب مى كند از طرفى دوست ندارد بندگانش را هلاك نماید.بالاخره یونس (علیه السلام ) گفتار عابد را پذیرفت و آنها را نفرین كرد. به او وحى شد در فلان روز و ساعت عذاب نازل مى شود. نزدیك تاریخ عذاب ، یونس به همراهى عابد از شهر خارج شد ولى روبیل در همانجا توقف كرد. ساعت نزول بلا فرا رسید، آثار كیفر ظاهر شد قوم یونس آشفته شدند (چون هر چه گشتند یونس را نیافتند) روبیل به آنان گفت اینك كه یونس نیست به خدا پناه ببرید زارى و تضرع كنید شاید بر شما ترحمى فرماید.پرسیدند چگونه پناه ببریم ؟ روبیل فكرى كرده گفت فرزندان شیرخواره را از مادرانشان جدا كنید حتى بین شتران و بچه هاشان و گوسفندان و بره ها و گوساله ها و ماده گاوها تفرقه بیاندازید و در میان بیابان جمع شوید آنگاه اشك ریزان از خداى یونس خداى آسمانها و زمینها و دریاهاى پهناور طلب عفو و بخشش كنید. به دستور روبیل عمل كردند منظره اى بس تاثرانگیز ایجاد شد. اطفال شیرخوار گریه آغاز نمودند، پیران كهنسال صورت بر خاك گذاشته اشك مى ریختند. آواى حیوانات و اشك و آه قوم یونس به هم آمیخته شاید خاشاك بیابان را نیز با خود هم آهنگ كردند، رحمت بى انتهاى پروردگار جهان بر سر آنها سایه افكند، عذاب نازل شده ، برطرف گردید و به جانب كوهها روانه شد. پس از گذشتن تاریخ عذاب، یونس به طرف قوم خود بازگشت تا ببیند آنها چگونه هلاك شده اند با كمال تعجب مشاهده كرد مردم به طریق عادى زندگى مى كنند عده اى مشغول زراعتند. از یك نفر پرسید قوم یونس چه شدند. آن مرد یونس را نمى شناخت پاسخ داد او بر قوم خود نفرین كرد خداوند نیز تقاضایش را پذیرفت عذاب نازل شد ولى آنها گرد یكدیگر جمع شدند گریه و زارى نموده از خدا خواستند او هم بر آنها رحم كرده عذاب را برطرف نمود اینك در جستجوى یونسند تا ایمان آورند.یونس خشمگین شد باز از آن محیط دور شده به نزدیك دریا رفت چنانچه خداوند نیز داستان خشم یونس را در این آیه بیان مى كند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه كنار دریا رسید در آنجا یك كشتى را در حال حركت مشاهده كرد تقاضا نمود او را نیز سوار كنند. مسافرین موافقت كرده یونس سوار شد. كشتى حركت كرد میان دریا كه رسید خداوند یك ماهى بزرگ را ماءمور نمود به طرف كشتى رود یونس ابتدا جلو نشسته بود حمله ماهى و هیكل درشت او را مشاهده كرد از ترس به آخر كشتى رفت . ماهى باز به طرف یونس آمد. مسافرین گفتند در میان ما نافرمانى است باید قرعه اندازیم به نام هر كس كه در آمد او را طعمه همین ماهى قرار دهیم. قرعه كشیدند بنام یونس خارج شد او را در میان دریا انداختند (فالتقمه الحوت و هو ملیم ) ماهى یونس را فرو برد و او خویشتن را سرزنش مى كرد. در روایت ابى الجارود حضرت باقر (علیه السلام ) مى فرماید سه شبانه روز در شكم ماهى بود در دل دریاهاى تاریك، خدا را خواند دعا كرد مستجاب نمود فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمین فاستجبناه له و نجیناه من الغم و كذلك ننجى المومنین غلام سیاه رو به من نموده گفتما حملك على ان فرقت بینى و بین مولاى تو را چه واداشت كه بین من و آقایم جدائى انداختى. در جوابش گفتم آنچه در بالاى تل از تو مشاهده كردم . این سخن را كه شنید دست به درگاه خدا دراز كرد با نوائى جانسوز صورت به طرف آسمان بلند كرده گفت خدایا بین تو و من بود اكنون كه پرده از روى آن برداشتى مرا نیز ببر و سوى خود برگردان فریاد برداشت در تاریكیها (تاریكى شكم ماهى و تاریكى شب و تاریكى دریا) پروردگارا به جز تو خدائى نیست منزهى تو، من از ستمكارانم ، دعایش را مستجاب كردیم و او را از اندوه نجات دادیم این چنین نیز مومنین را نجات مى دهیم. ماهى یونس را به كنار دریا میان ساحل انداخت چون مویهاى بدن او ریخته و پوستش نازك شده بود خداوند درخت كدوئى برایش در همانجا رویانید تا در سایه آن از حرارت آفتاب محفوظ بماند. یونس در آن هنگام پیوسته به تسبیح و ذكر خدا مشغول بود تا آن ناراحتى و نازكى پوست برطرف شد. خداوند كرمى را ماءمور كرد ریشه كدو را خورد، كدو خشك شد یونس از این پیش آمد اندوهگین گردید. خطاب رسید براى چه محزونى چه شده؟ عرض كرد در سایه این درخت آسوده بودم كرمى را ماءمور كردى تا او را خشك كرد! فرمود یونس اندوهگین مى شوى براى خشك شدن یك درخت كه آن را خود نكاشته اى و نه آبش داده و به آن اهمیت نمى دادى هنگامى كه از سایه اش بى نیاز مى شدى اما تو را اندوه فرا نمى گیرد براى صدهزار مردم بینوا كه مى خواستى عذاب بر آنها نازل شود اكنون آنها توبه كردند به جانب ایشان برگرد. یونس به سوى قوم خود بازگشت همه گردش را گرفته ایمان آوردند.سعید بن مسیب گفت سالى قحطى روى داد مردم براى درخواست باران از خداوند، اجتماع كرده عرض نیاز مى نمودند. در میان آنها چشم به غلامى افتاد كه بالاى تلى رفت ، از مردم جدا شد. نیروى مرموزى مرا به طرف او كشانید خواستم از كیفیت راز و نیاز غلام باخبر شوم . جلو رفته دیدم لبهاى خود را حركت مى دهد ولى چیزى نشنیدم . هنوز دعایش تمام نشده بود ابرى فضاى آسمان را پوشانید. غلام سیاه همین كه ابر را مشاهده كرد سپاس خداى را بجاى آورده راه خود را گرفت و از آنجا دور شد. باران شدیدى بارید به اندازه اى كه ترسیدم سیل جارى شود. من از غلام تعقیب كردم پنهانى از پى او رفتم وارد خانه على بن الحسین زین العابدین (علیه السلام ) شد. خدمت آنجناب رسیدم عرض كردم در خانه شما غلام سیاهى است اگر ممكن است بر من منت گذارید، او را خریدارى كنم . فرمود سعید چرا نبخشم كه بفروشم؟! امر كرده متصدى غلامان هر چه غلام در خانه هست از نظر من بگذارند. همه غلامها را جمع كرد ولى آنكس را كه جستجو مى كردم در میان آنها نبود. عرض كرد آرى فقط یك نفر هست كه نگهبان اسب و شترها است (میرآخور) دستور داد او را نیز حاضر كردند تا وارد شد دیدم همان كسى است كه بر فراز تل آهى جگرسوز داشت . گفتم غلامى را كه خریدارم همین است . زین العابدین (علیه السلام ) فرمود غلام سعید مالك تو است با او برو. غلام سیاه رو به من نموده گفتما حملك على ان فرقت بینى و بین مولاى تو را چه واداشت كه بین من و آقایم جدائى انداختى. در جوابش گفتم آنچه در بالاى تل از تو مشاهده كردم . این سخن را كه شنید دست به درگاه خدا دراز كرد با نوائى جانسوز صورت به طرف آسمان بلند كرده گفت خدایا بین تو و من بود اكنون كه پرده از روى آن برداشتى مرا نیز ببر و سوى خود برگردان . حضرت زین العابدین (علیه السلام ) و كسانى كه حضور داشتند از نیایش با صفاى او شروع به گریه نمودند من هم با اشك جارى بیرون آمدم . همین كه به منزل رسیدم یك نفر از طرف زین العابدین (علیه السلام ) پیغام آورد كه آنجناب فرموده بود اگر مایلى تشییع جنازه رفیقت را بكنى بیا. با آن مرد به طرف منزل حضرت رفتم دیدم غلام در همان مجلس از دنیا رفته . حجاب چهره جان مى شود غبار تنم خوش دمى كه از این چهره پرده برفكنم چنین قفس نه سزاى چو من خوش الحانست روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم عیان نشد كه چرا آمدم كجا بودم دریغ و درد كه غافل ز خواب خویشتنم چگونه طوف نمایم فضاى عالم قدس كه در سراچه تركیب تخته بند تنم مرا كه منظر حور است مسكن و ماءوا چرا به كوى خراباتیان بود وطنم طراز پیراهن زر كشم مبین چون شمع كه رازها است نهانى درون پیرهنم اگر ز خون دلم بوى مشك مى آید عجب مدار كه همدرد نافه ختنم غبار هستى حافظ ز پیش او بردار كه با وجود تو كس نشنود ز من كه منم دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 11:7 بعد از ظهر :: نويسنده : سهیلا
قــربـونــــه اون صـدا و خنـده هـای تو همیشه دس به دست تو میدن تمومه قصه ها ولی همیشه تنهایی میونه درد و غصه ها همیشه مثل قاصدک پر میکشی به آسمون و مثل بآد ، بادکا دور میشی از نگاهمون اما داره بهار میاد تا که تو تنها نباشی تا که به روری گلهامون بِرَی و هِی آب بپاشی بذار برات ساده بگم هنوز همون دخترکی گل همیشه خندون و هنوز همون شاپرکی میخوام برات قصه بگم قصه ی آقا رو بگم قصه ی مرد جنگجو قصه ی مولا روبگم مرد همیشه منتظر مرد همیشه مهربون با اون نگاهه ساده اش شبیه ماهِ آسمون یه روزی از را می رسه عدالت و پا می کنه مثل مامان مثل بابا تو قلب تو جا می کنه این آخره قصمونه می خوام که خوب گوش بکنی تمومه خود پرستی رو باید فراموش بکنی بعضیا از صداقت و سادگی صحبت می کنن بعضیا هم پشت سر بعضیا غیبت می کنن بعضیا خیلی ساده ان مثل گل و پروانه ها پروانه های رنگا رنگ سر می زنن به خونه ها کبوترای پشت بوم دارن برات شعر می خونن با اون بالای رنگا رنگ که مثل گل ها می مونن اونا می خوان به تو بگن یه روزی آقامون میاد یه روزی از همین روزا دعا بکن که زود بیاد یه روز می یاد که آقامون با شمشیرش با ذولفقار میاد به جنگ دشمنا با سیصدو سیزده سوار میاد که تا بچه ها رو خوشحال و خندون بکنه میونه درد و غصه ها به شادی مهمون بکنه دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 2:37 بعد از ظهر :: نويسنده : سهیلا
گیاه آلوئه ورا یا شاخ بزی امروزه در بسیاری از داروخانهها برگهای گیاه آلوئه ورا (Aleo Vera) را میبینیم که تبلیغات زیادی برای استفاده از آن میشود؛ مثلا میگویند که این گیاه ضد جوش و ضد آکنه است؛ برطرفکننده چین و چروک پوست ، شادابکننده، برطرفکننده لک و کک و مک ، شفافکننده، جوانکننده و آبرسان قوی پوست است و از بروز تورم و خارش پوستی جلوگیری میکند و در بسیاری از سوختگیها کاربرد دارد .
اما اگرچه گیاه آلوئهورا یا همان شاخبزی حاوی مشتقات هیدروکسی آنتراسن و ویتامین های A ، B و C است و از جمله خواص دیگر این گیاه، ضد ورم بودن، ضد میکروب بودن، التیامبخش بودن و ضد آفتاب و ضد سوختگی بودن آن است، اما استفاده از گیاهانی از این دست و استفاده از ساقه و شیره آنها به صورت کِرِم ممکن است با عوارض ناخواستهای مانند تحریکات پوستی و حساسیتهای پوستی و تیره شدن پوست همراه باشد. بعضیها این گیاه را تهیه کرده و در منزل، شیرهاش را روی پوست خود می مالند، در حالی که در شرایط آزمایشگاهی فقط مواد مفید این گیاه استخراج میشود و پس از بررسیهایی که از سوی متخصصان به عمل میآید، به مواد آرایشی و بهداشتی اضافه میشود و پس از این که از سوی وزارت بهداشت به تایید رسید، به بازار عرضه میشود.
بنابراین استفاده از خود گیاه به هیچ وجه توصیه نمیشود.
یک گیاه میتواند ترکیبات متعددی داشته باشد که ممکن است تعدادی از آن ها برای پوست مفید باشد و بقیه به پوست آسیب برسانند. بنابراین همه، مخصوصا خانمها، باید از خرید گیاهانی که به این صورت فروخته میشوند، خودداری کنند. در سالهای اخیر ژل آلوئهورا به طور وسیع در ساخت محصولات آرایشی و بهداشتی مورد استفاده قرار گرفته و محصولات مختلف این گیاه به شکل قرص، کپسول، صابون، شامپو، کِرِم، پماد، ژل، نوشابههای خوراکی و کمپوت استفاده می شوند.
از آلوئه ورا در کرم های مرطوب کننده پوست و کرم های التیام دهنده پوستی و بسیاری از کرم های موضعی استفاده میشود. آلوئه ورا به علت داشتن خواص ضد میکروبی، در درمان بسیاری از زخم ها، جراحت ها، سوختگی ها، اگزما، تاول، گزیدگی زنبور و نیش حشرات، بریدگی، کوفتگی ، آفتاب سوختگی و آکنه موثر است. بنابراین استفاده از این گیاه نه تنها در کرم های موضعی، بلکه در کنترل بسیاری از بیماری ها و اختلالات پوستی سودمند میباشد.
مزایایی که سبب میشود آلوئه ورا برای پوست استفاده گردد عبارتند از: 1- در درمان ترک های پوستی و خشکی پوست موثر میباشد ، به خصوص اگزمای دور چشم یا پوست های بسیار حساس. 2- روغن یا کرم آلوئه ورا برای پوست های خشک مناسب بوده و سبب نرم و براق شدن پوست میگردد. 3- با رساندن اکسیژن بیشتر به سلول های پوست، سبب ترمیم بافت پوست میگردد. 4- دارای خواص ضد سوختگی است. لذا میتوان از آن در کرم های ضد آفتاب استفاده کرد. 5- سلول های پوستی مرده را از بین میبرد و سلول های جوان را جایگزین می کند. بنابراین پوست را تازه و درخشان میسازد. 6- مانع از پیری پوست و چروک آن میگردد. 7- شدت رنگدانه های پوستی راکاهش می دهد، بنابراین سبب کم رنگ شدن لکه های پوستی میشود و میتواند لکههای سر سیاه را نیز از بین ببرد. 8- آلوئه ورا سبب افزایش قدرت جذب رطوبت پوست می شود و پوست را انعطاف پذیر می سازد. بنابراین بهترین مرطوب کننده برای پوست میباشد. 9- در پیشگیری از بیماری های پوستی موثر میباشد. 10- به علت داشتن کلاژن و ویتامین E ، قدرت کشسانی و نرمی پوست را افزایش می دهد و سبب باقی ماندن رطوبت در پوست میگردد. 11- pH آن نزدیک به pH پوست است. 12- در درمان ترک بین انگشتان پا که یک بیماری قارچی است موثر است . 13- لوسیون آلوئه ورا به عنوان پاک کننده برای پوست کاربرد دارد. 14- تاثیر خنک کنندگی بر روی پوست دارد.
مضرات احتمالی آلوئه ورا 1- ژل آلوئه ورا برای استعمال خارجی، ماده بی خطری است، اما در موارد نادری ممکن است سبب واکنش های آلرژیک (حساسیتی) گردد. 2- ژل آلوئه ورا در درمان زخم های عمیق موثر نیست و شیره آن میتواند سبب گرفتگی یا اسهال روده ای شدید گردد. 3- زنان شیرده یا باردار نباید از این ماده استفاده کنند، زیرا ممکن است سبب انقباض های رحمی شده و سقط جنین را تحریک کند. 4-این ماده ممکن است سبب تشدید اولسرها، بواسیر، التهاب دیورتیکول، کولیت یا سندرم روده تحریک پذیر (IBS) گردد. 5- مصرف طولانی مدت این ماده سبب وابستگی به آن میشود یا تعادل الکترولیتی را مختل میسازد . کودکان زیر 12 سال نبایستی از این گیاه مصرف کنند. 6- مصرف طولانی و مزمن شیره آلوئه میتواند سبب کمبود پتاسیم گردد.
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |